شرکت کیانمهر تولیدکننده لوازم معدنی
انواع چکش بادی قلم از3 کیلو تا 6/6
32کیلویی بادی وتمامی لوازم جانبی
تولید کننده لوازم یدکی کمپرسورهای
p250 --c160--c250
9199392550 محمدروحی مهدی منعم
شرکت کیانمهر تولیدکننده لوازم معدنی
انواع چکش بادی قلم از3 کیلو تا 6/6
32کیلویی بادی وتمامی لوازم جانبی
تولید کننده لوازم یدکی کمپرسورهای
p250 --c160--c250
9199392550 محمدروحی مهدی منعم
اگه دوس دارین با یک نرم افزار که با وارد کردن
شماره موبایل موقعیت طرف رو ردیابی کنید
الان ثبت ناصاحب شماره رو باعکس ببینید فقط باید عضو سایت بشیدم کنید ردیابی تصویری و مکان دقیق
خواهم امشب همچو مي نوشت كنم
بيخود از گرمي آغوشت كنم
و ز شراب عشق مدهوشت كنم
باهزاران بوسه خاموشت كنم
محو اين صبح بناگوشت كنم
تا شوي غافل تو از كون و مگان
زير پا ريزي بتا عشق جهان
بي خبر تا گردي از نام و نشان
تا بجان خواهي كه گردي لامكان
از شراب عشق مدهوشت كنم
لحظه اي از خويشتن بيرون بيا
سوي صحراي جنون مجنون بيا
غرق شور و جذبه و افسون بيا
بي خبر شو مست شو مفتون بيا
تا ز زلغم حلقه در گوشت كنم
از سپهر نيكلون مينا كنم
جام آن از لاله صحرا كنم
مست گردم عقده دل واكنم
تا ترا در عالمي رسوا كنم
خواهم امشب همچو مي نوشت كنم
زهر نوميدي چو در كامم كني
قرعه محنت چو در نامم كني
يا كه خون ديده در چشمم كني
ور از آن لب غرق دشنامم كني
با هزاران بوسه خاموشت كنم wwww.iranmanajavid.blogfa.com
شخصی در مجلسی دروغی گفت. فردی برای اینکه دروغ گو را رسوا کند گفت:آن که ته کلاهش سوراخ دارد دروغ گفت . آن شخص فورا دست به کلاه خود برد که ببیند سوراخ کجاست و بدین ترتیب بردروغ گو بودن خود اعتراف کرد
دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند
غزل
دلا در عشق تو صد دفترستم / که صد دفتر ز کونين ازبرستم
منم آن بلبل گل ناشکفته / که آذر در ته خاکسترستم
دلم سوجه ز غصه وربريجه / جفاي دوست را خواهان ترستم
مو آن عودم ميان آتشستان / که اين نه آسمانها مجمرستم
شد از نيل غم و ماتم دلم خون / بچهره خوشتر از نيلوفرستم
درين آلاله در کويش چو گلخن / بداغ دل چو سوزان اخگرستم
نه زورستم که با دشمن ستيزم / نه بهر دوستان سيم و زرستم
ز دوران گرچه پر بي جام عيشم / ولي بي دوست خونين ساغرستم
چرم دايم درين مرز و درين کشت / که مرغ خوگر باغ و برستم
منم طاهر که از عشق نکويان / دلي لبريز خون اندر برستم
قصیده
بتا تا زار چون تو دلبرستم / بتن عود و بسينه مجمرستم
اگر جز مهر تو اندر دلم بي / به هفتاد و دو ملت کافرستم
اگر روزي دو صد بارت بوينم / همي مشتاق بار ديگرستم
فراق لاله رويان سوته ديلم / وز ايشان در رگ جان نشترستم
منم آن شاخه بر نخل محبت / که حسرت سايه و محنت برستم
نه کار آخرت کردم نه دنيا / يکي بي سايه نخل بيبرستم
نه خور نه خواب بيتو گويي / به پيکر هر سر مو خنجرستم
جدا از تو به حور و خلد و طوبي / اگر خورسند گردم کافرستم
چو شمعم گر سراندازند صدبار / فروزندهتر و روشن ترستم
مرا از آتش دوزخ چه غم بي / که دوزخ جزوي از خاکسترستم
سمندر وش ميان آتش هجر / پريشان مرغ بيبال و پرستم
درين ديرم چنان مظلوم و مغموم / چو طفل بي پدر بي مادرستم
نميگيرد کسم هرگز به چيزي / درين عالم ز هر کس کمترستم
دو بيتي
فلك نه همسري دارد نه هم كف / به خون ريزي دلش اصلاً نگفت اف
هميشه شيوه كارش همينه / چراغ دود مانيرا كند پف
***
فلك! در قصد آزارم چرايي / گلم گر نيستي خارم چرايي
تو كه باري ز دوشم برنداري / ميان بار، سر بارم چرايي
***
ز دل نقش جمالت در نشي يار / خيال خط و خالت در نشي يار
مژه سازم به دور ديده پر چين / كه تاونيم در نشي يار
***
اگر زرين كلاهي عاقبت هيچ / اگر خود پادشاهي عاقبت هيچ
اگر ملك سليمانت ببخشند / در آخر خاك راهي عاقبت هيچ
بی تو، مهتابشبی، باز از آن كوچه گذشتم،
همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،
شدم آن عاشق دیوانه كه بودم.
در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید
باغ صد خاطره خندید،
عطر صد خاطره پیچید:
یادم آمد كه شبی باهم از آن كوچه گذشتیم
پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.
تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
من همه، محو تماشای نگاهت.
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخهها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید، تو به من گفتی:
از این عشق حذر كن!
لحظهای چند بر این آب نظر كن،
آب، آیینة عشق گذران است،
تو كه امروز نگاهت به نگاهی نگران است،
باش فردا، كه دلت با دگران است!
تا فراموش كنی، چندی از این شهر سفر كن!
با تو گفتم: حذر از عشق!؟ ندانم!
سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
نتوانم!
روز اول، كه دل من به تمنای تو پر زد،
چون كبوتر، لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم،
باز گفتم كه : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم، نتوانم!
اشكی از شاخه فرو ریخت
مرغ شب، ناله ی تلخی زد و بگریخت
اشك در چشم تو لرزید،
ماه بر عشق تو خندید!
یادم آید كه : دگر از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه كشیدم.
نگسستم، نرمیدم.
رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهای دگر هم،
نه گرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم،
نه كنی دیگر از آن كوچه گذر هم
بی تو، اما، به چه حالی من از آن كوچه گذشتم!
زنده یاد فریدون مشیری
تعداد صفحات : 4
روح سم پاشی شب در دل من ،
هرچه را با روح و احساس لطیف
پروراندم در بغل
عاقبت با من شکست .
عقده ها گشته
صفت های شریف باورم .
اعتمادم کو به نفس !؟
ایستاده ، یخ زده
من نگاهم بر جهان دیگر شکست !
شُکّّه ام ... !
تنها و بی کس مانده ام
کو رفیقی تا رها سازد مرا ...
آب سازد هیکلم !
تا روان گردم چو موج
تا رسم بر قله های باورم
با شکست آن همه پل های محکم پشت سر
من ندارم همرهی ...
تا بگیرد شانه ام را در بغل
رد کند من را از این
درّه های پیش رو
متاسفانه در حال حاضر در بسیاری از سایتها دعاهایی برای بخت گشایی گذاشته اند ولی اکثر کسایی که از این دعا ها استفاده کرده اند نه تنها هیچ نتیجه ای نگرفتند بلکه زمان را هم از دست داده اند چون آنها به این نکته توجه نمیکنند که برای دعا نوشتن باید سالها ریاضتهای خاص دید عمر طولانی را به ریاضت و عبادت گذراند , تنها دعاهایی که این اشخاص مینویسند دارای اثر میباشد
ما پیشنهاد میکنیم اذکار ارایه شده در پایین این سایت را همراه با دعایی که از استاد بجستانی برای شما تهیه میکنیم را استفاده کنید تا نتیجه فوق العاده آن را ببینید
پس الکی وقت خود را با این کتابهای دعا و جادو هدر ندهید
این مانند کسی میماند که بخواهد با خواندن کتاب کاراته قهرمان جهان شود همه میدانیم که اگه 10 سال هم بخواند به هیچ جا نمیرسد
پس بهتر است کار را به کاردان بسپاریم
امروز همه ما میدونیم خیلی ها اونی که میگن نیستن به شخصه چندین مورد رو اطلاع یافتم که خیلی از اقا پسرا عاشق مثلا دختری شدن که وانمود میکرده دختره / ولی در واقعیت این به اصطلاح دختر خانوم متاهل بوده و دارای 2 فرزند میباشد / علت مختصری که از دکتر روانشناس جویا شدم فرمودند این عده دارای چند شخصیت بوده ووووو که توضیح واظهار نظر در این موارد از عهده اینجانب خارج است// بیشتر بشناسیم
درد من حصار برکه نیست. درد من زیستن با ماهیانی است که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است. ( دکتر مصدق )
****************************
به عاشقان بگویید خودساخته شوند نه خودباخته و عاشق کمال معشوق شوند نه جمالش ، که جمال به مویی بنداست و کمال به خداوند.
****************************
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای! گفت یا باد است یا خواب است یا افسانه ای ،
گفتمش احوال عمرم را بگو تا عمر چیست؟ گفت یا برق است یا شمع است یا پروانه ای!
گفتمش آنانکه میبینی بر او دل بسته اند ، گفت یا کورند یا مستند یا دیوانه ای.
****************************
صبورانه
در انتظار زمان بمان! هرچیز در زمان خودش رخ میدهد باغبان حتی اگر باغش را
غرق آب هم کند درختان خارج از فصل خود میوه نمیدهند!
****************************
مهربانی زبانی است که :
برای کور دیدنی ، برای کر شنیدنی ، و برای لال گفتنی است . . .
****************************
آنان که به زین اسب خود می نازند در وقت مسابقه چرا می بازند؟ دنیا که شبیه کوچه بن بست است ، با نعل شکسته به کجا می تازند.
****************************
من نمیدونم چقدر با این نظرم موافقید یا کلا مخالف ولی هر کی تصمیم به تعدد زوجات وعیال واری قدیمی داره باید به زنش بگه وشرط بزاره که تو اولین نیستی وبازم زن میگیرم. اگه مَرده باید همون اولش بگه. اگه جراتشو نداره دهنشو ببنده ودور زنش بگرده.(قدرشو بدونه) اینقدر باشوخیهایی که برای همسرتون آزاردهنده است مثلاً(یکی دیگه زن میگیرم) دل خدا رو به درد نیارید.